عزیزان خیلی شاکر! فرض که این شاهین نجفی فلان فلان شده بد، دیوانه، بی ادب، جوگیر و.... ولی یک ذره انصاف، احترام به خویشتن، شأن قائل شدن برای خویشتن
انسانی انسان آیا می تواند در انسان باشد و باز پای توهین و تحقیر این کلمات
بنشیند و به لبخندی موضوع این تخفیف را برگزار کند و بگذرد؟
شما که به حمایت از
این هنرمندان یقه درانید! این کلمات آیا یک گوشه ای از تشخص و شأن انسانی را در
شما به چالش نمی کشد؟ این اگر حقارت نیست! خفت نیست! توهین نیست! ذلت نیست! پس
چیست؟ کجای شأن و ارزشهای انسانی می توان معیارهایی را یافت که بتواند این صفات را
کمیا وار به هیأت صفاتی متضاد با اینها بدل کند؟
تنها شمّه هایی از سخنان جناب رئیس جمهور فراوان مشکور شما، برای
یادآوری آورده می شود:
....«نکته دیگری که می خواهم بر آن تاکید کنم نقش انقلاب
اسلامی بر تاریخ هنر و بر هنر این سرزمین است شما می دانید قبل از پیروزی انقلاب
بخش بزرگی از جامعه ما از هنر فاصله داشت. امام به عنوان احیاگر قرن که آزادی را
برای این سرزمین به ارمغان آورد [(؟! آزادی و احیا در قاموس اندیشه این شخص چه
معنایی دارد؟ این استتباط از این مفاهیم آیا همه ارزشهای انسانی حال حاضر جهان را
گستاخانه به سخره نمی گیرد؟)] یکی از خدماتش این بود که بین مردم متدین و هنر آشتی
برقرار کرد. در دوران او بود که به عنوان یک فقیه و مرجع عالیقدر حلیت هنر موسیقی
با سرودهای انقلابی و میهنی فراهم شد. در عصر او بود که بسیاری از آثار ادبی و
هنری اجازۀ نشر یافتند..... انقلاب راه را برای توسعۀ هنر در همه لایه های اجتماعی
فراهم نمود.[(این توهین و تحقیر را کدام عقل سلیمی می تواند نبیند، در نظر نگیرد و
یا بشنود و تاب آورد؟ کرنش کردن و مصلحت جویی مجوز و ممیزی و دم فروبستن در برابر
این تحقیر فرسنگها از پراگماتسیم عقلایی دور شده و به بی بندباری و لاابلالی گری
مشمئز کنندۀ فرهنگی و هنری بدل می شود. این فرزانگان از ماتحت کدام آسمان افتاده
اند که سیاه برایشان سفید و سفید، سیاه است، جز اینکه در شهر تاراج زدۀ خالی فرهنگ
و هنر ایران بعد از انقلاب بالاخره اینها شهریاری هنر را در موازات شهریاران سیاست
در دست گرفته اند. با سکوت و شنیدن کرنشگرانه آیا شرم نمی کنند از شاملوها؟ از
خویی ها؟ فرخزادها؟ ساعدی ها؟ گلپاها؟ پرویز صیادها؟ سعید سیرجانی ها؟ پزشکزادها؟ تقوایی ها؟
از پوینده ها؟ مختاری ها؟ و ...)]
...انقلاب موسیقی
سنتی یا به بیانی بهتر موسیقی ملی ایران را احیا کرد. قبل از انقلاب موج موسیقی ها
غربی و پاپ به گونه ای بود که موسیقی سنتی را در حال ویران کردن بود اما انقلاب
شرایطی را فراهم کرد که هنرمندان بزرگی که قبل از انقلاب نیز شناخته شده بودند در
فضای امن و سالم[(یقه درانها لطفاً فرهنگ اصطلاحات و لغات خویش را برای درک ما از
منظورشان از این مفاهیم به ما نشان دهند، اگر آنلاینش موجود است لینک کنند!)] بعد
از انقلاب رشد کردند و بالیدند و تیراژ موسیقی سنتی ما بالا رفت و بازار پر رونقی
پیدا کرد. [(آیا مثلاً آقای شهرام ناظری اگر به واقع آنگونه مقام هنری و گویا ساحت
مقدسی دارند که یقه درانان حامی این چند روزشان برایشان محفوظ می دارند، اگر کمی
درک و دانش از تاریخ و شرایط و... داشته اند قدری احساس تحقیر و تحفیف نکردند از
این توصیفات مشمئز کننده، به عنوان حاضری مخاطب که روحانی چشم در چشم ایشان بیان
می دارند؟ آیا این سخنان توهین به شعور اهالی موسیقی نیست مخصوصاً موسیقی سنتی؟
کدام انسان از شعور و درک برگشته ای می تواند از این سخنان دفاع کند؟ با کدام شاخص
می شود ساکت و اخفش تنها به این سخنان سر تکان داد و گذشت؟ اگر احترام و ارزشی
برای کسی چون استاد شجریان قائلیم ایشان به صراحت در جاهای مختلف از محدودیت و غرض
و مرضی که دینکاران در طول تاریح و به خصوص این چند دهه حکومت اسلامی با موسیقی
داشته و دارند شکوه ها کرده و دل پرخونی دارند... تو به من بگو، ای سینه چاک! قسم حضرت
عباس را باور کنم یا دم خروس را؟)
تو خود خدیث مفصل بخوان از این مجمل.....
...پارسال
0 comments:
Post a Comment