نظرات و پستها و کامنت های اکثر ایرانیان این روزها و به خصوص امروز حاکی از اندوه و تاسف از جنایت عمله و اکره دستگاه خونخوار اسلامی از اسیدپاشی بر صورت بانوان بیگناه ایرانی و نیز اعدام ریحانه جباری بعد از چندین سال زجرکش کردن او و مادر و خانواده اوست .
اما ناگهان در این میان می بینی دوستی نظری را از کسی به اشتراک گذارده است که در میان این همه تاسف و اندوه با موزیگری از در دیگری داد سخن رانده و بر طبل بی عاری، بیشرافتی و خوشخدمتی های خود به دستگاه ظالم اسلامی ضربتی دیگر زده است.
بنگرید که علاوه برچرخنده های داخل ایران، در خارج از کشور چه رقصنده هایی و با چه آهنگهایی به وجد آمده و قر در کمرشان می افتد غافل از اینکه آنان که باید بدانند می دانند که تنظیم کنندگان این آهنگ ها و صحنه گردانان این رقصها و قر کمرها در کدام دستگاهی خانه دارند.
رضا شاه رفت. اما مردم ایران هستند و خواهند بود و امروز به مرور بعد از فرونشستن گرد و غبارهای نیرنگبازی و سالوسی و فریب می دانند که خادمان این آب و خاک که ها بودند. همانطور که می دانند خائنان امروز چه کسانی هستند.
آری مردم ایران هستند و من اگرچه نمی توانم دستهای قدرتمند رضا شاه را برگلوی آخوندهای سفاک ببینم ولی می توانم این را آرزو داشته باشیم که مردمی که تاریخ خود را بازشناخته اند. در فردا روزی که روزی دگر باشد، افسارخر یا قلاده سگ برگردن امثال الهام ها و ابراهیم ها انداخته و در شهرها بگردانند